الرسالة الذهبیة (کتاب)
نویسنده | منسوب به امام رضا(ع) |
موضوع | احادیث / پزشکی |
زبان | عربی |
تحقيق | محمدمهدي نجف |
|
رساله ی ذهبیّه یا مذهّبه، نوشتاری در دانش پزشكی و منسوب به امام رضا علیه السلام است.
محتویات
چگونگی نگارش کتاب
آوردهاند كه در نیشابور، در نشستی علمی در حضور مأمون و با شرکت پزشكان و فیلسوفان برجسته و نامور آن روزگار، نظیر یوحنّا بن ماسویه، جبرئیل بن بختیشوع، صالح بن بهلة هندی و تنی چند از دانشمندان و اهل نظر، سخن از طبّ و تندرستی و تدبیر خوردنیها و آشامیدنیها به میان آمد و درباره آن به بحث و نظر نشستند و از چگونگی تكوین و ساختار بدن انسان و طبایع چهارگانه متضاد در آن و سود و زیان غذاها سخن راندند. در این میان، ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام ساكت نشسته بود. مأمون از ایشان خواست كه وارد گفتگو شود و درباره موضوع بحث سخن بگوید.
امام رضا علیه السلام فرمود: من در این باره تجربیاتی دارم كه درستی آن را با آزمایش، گذشت زمان و بهرهمندی از دانش گذشتگان دریافتهام كه عذری برای ندانستن و وانهادن این تجربیات وجود ندارد.
امام رضا علیه السلام در ادامه میافزاید: آن مطالب را همراه برخی دیگر از نكتههای مربوط به آن _ كه آگاهی از آن مورد نیاز است _ مکتوب خواهم كرد.
آوردهاند که مأمون در آن روز عازم بلخ بود و شتابان بدان دیار رفت و امام علیه السلام در نیشابور ماند. آنگاه، مأمون از بلخ نامهای به امام نوشت و از ایشان خواست كه به وعدهاش عمل كند. امام رضا علیه السلام پس از دریافت نامه، رسالهای در این باره نگاشت كه متن كامل آن در جلد ۵۹ بحارالأنوار همراه با شرح و توضیح علامه مجلسی آمده است.
وجه تسمیه رساله الذهبیه
نامگذاری این رساله به ذهبیّه و یا مذهبّه، به جهت دستور مامون به نگارش این رساله با آب طلا بوده است.
علامه مجلسی این رساله را در پنجاه صفحه نقل كرده و در آخر فرموده: ابومحمد حسن قمی گوید: چون این رساله بدست مامون رسید، آن را خواند و شاد شد و گفت: با آب طلا نوشته شود و رساله مذهبیه مسمی گردد.
علم امام رضا علیه السلام
قیام علمی، ارشاد مردم، تبیین احكام الله، بیان شریعت كه از وظایف خاص اولیاء الله است، هیچ وقت از امام رضا صلوات الله علیه فوت نشد و یكی از كارهای اساسی آن حضرت بود، چه در مدینه و چه در مرو. احكام بسیاری در كتب احادیث از یادگارهای آن حضرت است، كافی است در این باب فقط فهرست عیون اخبارالرضا را كه صدوق علیه الرحمه درباره آن حضرت نوشته است ، مطالعه كنیم.
شیخ طوسی علیه الرحمه در رجال خود سیصد و هفده نفر از روایان را تحت عنوان «اصحاب الرضا» نام برده كه همه از آن حضرت كسب فیض كرده و به افتخار حدیث رسیده اند. مردان بزرگی امثال احمد بن أبی نصر بزنطی، احمد بن محمد بن عیسای اشعری، ادریس بن عیسی اشعری، عبدالله بن جندب بجلی، حسن بن علی وشا، محمد بن فضیل كوفی و دیگران.
سید محسن امین فرموده: جماعتی از اهل تألیف از او نقل حدیث كرده اند، از جمله: ابوبكر خطیب در تاریخ خود، ثعالبی در تفسیرش، سمعانی در رساله اش، ابن معتز در كتابش و دیگران. حافظ عبدالعزیز بن اخضر در كتاب معالم العتره الطاهره گوید: عبدالسلام بن صالح هروی، داوود بن سلیمان، عبدالله بن عباس قزوینی از وی نقل حدیث كرده اند.
علی بن محمد بن جهم با آن كه ناصبی و از دشمنان اهل بیت علیهم السلام است، نقل می كند: در مجلس مامون بودم كه علی بن موسی الرضا نیز حضور داشتند، مأمون از اخباری كه اشعار بر عدم عصمت انبیاء دارند از او سؤال می كرد، او به هر یك جواب می داد. مأمون پس از شنیدن جواب می گفت: «اشهد انك ابن رسول الله حقا».
و گاهی می گفت: «لِلّه درك یابن رسول الله» و گاهی می گفت: «بارك الله فیك یا اباالحسن» و نیز می گفت: «جزاك الله عن انبیائه خیراً یا أباالحسن» و چون به همه سؤالات جواب داد، مأمون گفت: یا ابن رسول الله! قلبم را شفا دادی و آنچه بر من مشتبه بود روشن فرمودی، خدا تو را از جانب انبیاء خودش و از اسلام جزای خیر بدهد.
علی بن محمد بن جهم اضافه كرد: چون صحبت تمام شد، مأمون برای نماز برخاست و دست محمد بن جعفر را كه حاضر بود، گرفت و من در پی آن دو روان شدم. مأمون به محمد بن جعفر گفت: پسر برادرت را چگونه دیدی؟ گفت: داناست، ندیده ایم كه از كسی علم آموخته باشد.
مأمون گفت: پسر برادرت از اهل بیت پیامبر اسلام است كه درباره آنها فرموده: «ألا انّ ابرارَ عترتی و أَطائب أَرومتی، احكمُ الناس صغاراً و اعلم الناس كباراً، لاتُعِلّمُوهم فانّهم اعلم منكم، لایخرجونكم من بابِ هُدی، و لایُدخِلُونكم فی باب ضلال».
آنگاه حضرت امام رضا صلوات الله علیه به منزل خود بازگشت، فردای آن روز به محضر آن حضرت رفتم و سخن مأمون و جواب عمویش محمد بن جعفر را به وی رساندم، امام خندید و فرمود: پسر جهم! آنچه از مأمون شنیدی فریبت ندهد. به خدا قسم كه او بزودی با حیله مرا می كشد و خدا از او انتقام مرا خواهد گرفت. شیخ صدوق رحمه الله فرمود: این حدیث از طریق ابن جهم عجیب است كه او از دشمنان و مغبضین اهل بیت علیهم السلام بود.
نسخههای موجود
نسخه مشهور رساله ذهبیّهای که اکنون چاپ شده و در دسترس ماست، دست نوشت محقّق کرکی (م۹۴۰ق) است. این نسخه در اختیار علامه مجلسی بود و ایشان متن کامل آن را در کتاب بحارالأنوار وارد کرد.
نسخههای دیگر این رساله، با این نسخه تفاوتهایی دارند؛ برخی از آنها متونی را اضافه آوردهاند و برخی دیگر مقداری از متون را ندارد. تفاوتهای جزئی فراوان دیگری نیز در اجزای این رساله به چشم میخورد.
از رساله ذهبیه، سه نسخه کهنتر از نگارش مرحوم محقق کرکی تاکنون یافت شده است؛ ولی بعد از نگارش ایشان نسخههای این کتاب فراوان شدهاند. اکنون به توصیف سه نسخه نخست میپردازیم:
- ۱. نسخه کتابخانه فاتح ترکیه: کهنترین نسخه موجود از رساله ذهبیّه، ترجمه فارسی رساله ذهبیّه به قلم حسن بن ابراهیم سلماسی در سال ۶۱۴ ق، است که نشان دهنده وجود نسخه عربی این کتاب، قبل از این تاریخ است. این نسخه به شماره ۴/۵۲۹۷ ثبت شده و تمام آن به همراه مقدمه توصیفی به چاپ رسیده است. نسخهای دیگر از همین ترجمه در کتابخانه بغداد وهبی ترکیه به شماره ۹/۱۴۸۸ نگهداری میشود.
- ۲. نسخه کتابخانه آیت الله حکیم عراق: کهنترین نسخه عربی رساله ذهبیه است که در ذی الحجه سال ۷۱۵ ق، نگارش شده است. این نسخه به خط عبدالرحمان، معروف به ابوبکر بن عبدالله کرخی است و در کتابخانه عمومی آیت الله حکیم در نجف اشرف به شماره ۲۳۷ نگهداری میشود. این نسخه، دارای سند است؛ ولی متن آن قدری اضطراب دارد و دقت شایستهای در آن به چشم نمیخورد.
- ۳. نسخه کتابخانه اسکوریال اسپانیا: تاریخ دقیق کتابت آن معلوم نیست؛ ولی به عقیده برخی کارشناسان و با توجه به خط و علائم نگارشی آن در سدههای هفتم یا هشتم هجری نگارش شده است. این نسخه در ضمن مجموعهای، به شماره ۷۰۷ ثبت شده است.
پانویس
منابع
- سيد علي اكبر قريشي، خاندان وحي، صفحه 570-604.
- سید محمدکاظم طباطبایی و هادی نصیری، پژوهشي در اعتبار رساله ذهبيّه، علوم حدیث، بهار 1391- سال هفدهم، شماره اول، در دسترس در پایگاه حدیث شیعه، بازیابی: 11 اسفند 1392.